۱۳۹۲ بهمن ۲۹, سه‌شنبه

تشرفات

 تشرف شيخ کاظم دماوندي
شيخ آقا بزرگ تهراني (ره ) فرمود: دوسـت مـا شـيـخ کـاظم , فرزند حاج ميرزا باباي دماوندي , بعد از مراجعت از سفرزيارت عتبات عاليات قضيه اي را نقل کرد.
در آن سـفـر هـمـراه حاج باباي بقال و بعض ديگر از کسبه محل ما بود.
من همه آنها رامي شناسم همگي (کسبه محل ) بي سواد بودند و به اين خاطر او را همراه خود برده بودند که به آنان مسائل را تعليم نمايد و ادعيه و زيارات را براي آنها بخواند وقرارشان اين بود که هر کدام از آنها در هر منزل , قدري او را سوار نمايند و خوراک اوهم با آنها باشد و به اين قرار هم پابند بودند.
شـيـخ کـاظـم : همچنين قرار بر اين بود که من اول شب بخوابم .
مقداري که از شب مي گذشت , کـمـي قـبـل از حرکتشان مرا بيدار مي کردند و من پيش از آنها راه مي افتادم وبه قدر يک فرسخ مي رفتم .
وقتي به من مي رسيدند هر کدام مقداري مرا سوارمي نمودند.
به همين ترتيب مي رفتيم تـا به شهر کرند رسيديم .
اما از آن منزل و منزل قبل و بعد از آن , سفارش مي نمودند که زياد جلو يا عـقـب نيفتم , چون در آن منازل کردها زوار را غارت مي کردند و از کشتن آنها باکي نداشتند, زيرا منحرف وعلي اللهي بودند.
وقتي به کرند رسيديم , شب را مانديم .
قدري که از شب گذشت , مرا بيدار کردند.
شب تاريکي بود.
قبل از حرکت قافله تنها براه افتادم .
 راه ناهموار و سنگلاخ بود و من هم ازراه رفتن روز خسته شده بودم و به خاطر خستگي و کم خوابي , قدرت رفتن رانداشتم با اين حال براه افتادم , تا اين که آبادي کـرنـد از نـظـرم ناپديد شد.
مقداري که رفتم , در کنار جاده خوابيدم و گفتم : وقتي قافله و رفقا رسيدند, بيدار مي شوم .
ولي بيدار نشدم مگر نزديک ظهر روز بعد, آن هم از حرارت آفتاب .
متحير مـانـدم و تـرس شـديـدي بـر مـن مـسـتولي شد.
گفتم چاره اي نيست جز آن که خود را به رفقا برسانم .
همين که شروع به راه رفتن نمودم , راه را گم کردم و ندانستم که از اين مسير آيا دوباره به کـرند بر مي گردم يا به رفقا مي رسم , لذا ترس من زيادتر شد و گفتم : الان يکي ازکردها به قصد قتل و غارت , سراغ من مي آيد.
بـا دل شـکسته و ترس و گريه , به ائمه اطهار (ع ) متوسل شدم , ناگاه سواري را ديدم که از وس ط بيابان پيدا شد يقين به هلاکت خود نمودم و مشغول توبه و استغفار و گفتن شهادتين شدم , تا آن که آن سوار نزديک آمد.
ديدم مردي است به شکل اعراب , سواربر يک اسب قرمز, از ترس بر او سلام کـردم جواب سلامم را داد و به زبان فارسي ازحال من جويا شد.
قضيه خود را براي او بيان نمودم گفت : باکي نيست .
با من بيا تا تو رابه رفقايت برسانم .
چند قدمي که با او رفتم , از اسبش پياده شد و گفت : تو سوار شو تا من بعدا به تو ملحق مي شوم و در کنار راه با فاصله اي نشست و پشتش را به من نمود, مثل کسي که مي خواهد قضاي حاجت کند.
سـوار اسب شدم .
لگام آن بر زين و دست من روي آن بود.
قلبم آرام و حواسم جمع شد مثل اين که وضـع خـود را فراموش و غفلت مرا گرفته باشد يعني و ملتفت حال خود نشدم مگر آن که خود را در دالان کاروانسراي شاه عباسي سوار بر اسب ديدم .
گـفـتـم : لاالـه الا اللّه ايـن بنده صالح خدا مرا بر اسب خود سوار کرد ولي عجله کردم و اوبه من نـرسيد.
تامل کردم متوجه شدم که من نه لگام را به دست گرفته ام و نه خودم اسب را رانده ام در عـيـن حال به کاروانسرا رسيده ام .
پياده شدم که از صاحب اسب ورفقاي خود جستجو نمايم , ولي غـفـلـت کـردم کـه لگام اسب را بگيرم و آن را نگه دارم .
وارد کاروانسرا شدم و تا وسط آن رفتم و مـشهدي حاج بابا را صدا زدم .
او جواب دادو گفت : کجا بودي ؟ چرا عقب افتادي و اين قدر طول دادي ؟ گفتم : اين سؤال و جواب را بگذار و بگو آيا صاحب اسب , با شما بود يا نه ؟ گـفـت : او کـه بـوده ؟ دانستم که با آنها نبوده .
برگشتم که اسب را بگيرم و نگه دارم تاصاحبش برسد, اما حيوان ناپديد شده بود و آن را نيافتم .
در همين وقت گروهي رسيدند به آنها گفتم : اين اسب چه شد, چون الان صاحبش مي آيد و آن را از من مي خواهد.
به جستجوي اسب در کاروانسرا و خارج آن مشغول شديم اما اثري نيافتيم و کسي هم تا به حال نيامده که آن را بخواهد

۱۳۹۲ بهمن ۸, سه‌شنبه

افشاگری نوه پادشاه عربستان از دستگاه اطلاعاتی ریاض

تهران - ایرنا - نوه پادشاه عربستان سعودی با اشاره به وجود شعبه‎ای در 

وزارت اطلاعات این کشور به نام «روافض» با بودجه‎ای برابر بودجه کل 

تونس، اردن و یمن، از پرداخت اموال هنگفت به علمای مزدور شیعه برای 

مخدوش ساختن چهره تشیع خبر داد.

 
به گزارش خبرگزاری رسا، ترکی بن بندر بن محمد بن عبدالرحمن آل سعود، نوه پادشاه عربستان که
 از معارضان نظام آل سعود و ساکن پاریس است در جلسه هفتگی که با حضور جمعی از فرهنگیان،
 اندیشمندان، سیاستمداران و روزنامه نگاران برگزار شد اعتقادات وهابیت درباره تشیع را باطل خواند
 و به افشاگری علیه نظام آل سعود پرداخت.

وی با بیان برتری تشیع بر وهابیت گفت: شیعیان با زیارت حسین(ع) به خدا تقرب می جویند در 
حالی که سلفی ها با قتل شیعیان به شیطان نزدیک می شوند، گرچه آنان اعتقاد دارند که در حال 
تقرب به خدا هستند.

ترکی بن بندر افزود: شیعیان مرتکب گناهی نمی شوند، ولی سلفی گرایان با قتل نفس که از گناه
 های کبیره است و اسلام به شدت نسبت به آن نهی می کند، مرتکب گناه می شوند. سلفی ها 
به هیچ وجه حق قتل پیروان اهل بیت(ع) را ندارند زیرا با آنان تنها در اندیشه اختلاف نظر دارند.

عضو سابق وزارت کشور عربستان با اشاره به اینکه به دلیل انتقاد از پادشاه این کشور از سوی 
علمای درباری به کفر متهم شده است، تصریح کرد: در گذشته می شنیدم که شیعیان به دلیل رد 
خلافت ابی بکر، عمر و عثمان، کافر هستند در حالی که امروزه برای بنده ثابت شده است هر که با
 حاکم سیاسی مخالفت کند از سوی علمای درباری به کفر متهم می شود.


وی ادامه داد: ابی بکر، عمر و عثمان حاکمان سیاسی بودند و هر فردی حق دارد مخالفت خود را با 
آنان اعلام کند زیرا این اوج دموکراسی است. اطلاق کلمه رافضه علیه شیعیان نیز به دلیل همین 
مخالفت بوده است اما به نظر نمی رسد که شیعیان مرتکب اشتباهی شده باشند.

ترکی بن بندر آل سعود با اشاره به وجود بخش ویژه ای به نام «روافض» در وزارت اطلاعات 
عربستان، 
اظهار داشت: این شعبه که بودجه آن برابر با بودجه کل تونس، اردن و یمن است وظیفه مخدوش 
ساختن مذهب تشیع را با استفاده از انتشار کتاب های سرشار از کذب در موسم حج و حتی دعوت
 به قتل شیعیان را دارد.

عضو سابق وزارت اطلاعات عربستان افزود: در آن زمان که عضو وزارت اطلاعات بودم این وزارت به یک 
روحانی شیعه لبنانی که مزدور آل سعود بود مبلغ 7 میلیون دلار پرداخت کرد و در قبال آن از وی 
خواست که شبکه ماهواره ای و روزنامه افتتاح کند و طی آن به اعتقادات شیعیان توهین کرده، 
عزاداری حسینی را بدعت بخواند، عمر بن خطاب را از شهادت فاطمه زهرا(س) مبرا سازد، آیه «لا 
تقربوا الصلاة و انتم سکاری» را در حق علی بن ابی طالب(ع) جلوه دهد و «اشهد ان علیا ولی الله» 
را از اذان حذف کند.

وی تأکید کرد: پس از مرگ آن روحانی نیز مزدوران جدیدی این راه را ادامه دادند و هم اکنون نیز 
شاهد اختصاص میلیون ها دلار برای مخدوش ساختن نام تشیع در عراق هستیم، ولی هم این 
تلاش ها بیهوده است و تنها افراد نادان از این برنامه ها حمایت می کنند.

ترکی بن بندر در پایان گفت: بنده در آینده ای نزدیک تابعیت فرانسه را دریافت می کنم و در انتخابات 
پارلمانی نامزد خواهم شد، زیرا عربستان کشوری عقب افتاده است که از سوی باندی اداره می 
شود که حاکمان آن به صورت 24 ساعته به جز در زمان نماز مشغول شرب خمر هستند، اموال ملت 
را به سرقت می برند و این اموال را به زنان رقاص و مردان قاتل اهدا می کنند.
بر گرفته از وبلاگ جهان تشنه عدالت
http://www.amir7936blogfa.blogfa.com/

حدیث

بر گرفته از سایت سمت خدا
www.samtekhoda3.ir

۱۳۹۲ بهمن ۴, جمعه

تشرف سید بحرالعلوم در سامرا

عالم ربانى , آخوند ملا زین العابدین سلماسى (ره ) نقل نمود: در حـرم عـسـکـریین (ع ) با جناب سید بحرالعلوم (ره ) نماز خواندیم .
وقتى ایشان خواست بعد ازتشهد رکعت دوم برخیزد, حالتى برایش پیش آمد که اندکى توقف کرد و بعد برخاست .
هـمـه ما از این کار تعجب کرده بودیم و علت آن توقف را نمى دانستیم و کسى هم جرات نمى کردسـؤال کند, تا آن که به منزل برگشته و سفره غذا را انداختند.
یکى ازسادات حاضر در مجلس به من اشاره کرد که علت توقف سید در نماز را سؤال کنم .
گفتم : نه تو از ما نزدیک ترى .
در این جا جناب سید (ره ) متوجه من شده و فرمود: چه مى گویید؟مـن که از همه جسارتم زیادتر بود, گفتم : آقایان مى خواهند سر آن حالت را که در نمازبراى شماپیش آمد, بدانند.
فرمودند: حضرت بقیة اللّه (عج) براى سلام کردن به پدر بزرگوارشان داخل حرم مطهر شدند, لذا ازمـشـاهـده جـمـال نـورانـى ایـشـان حـالـتى که دیدید به من دست داد, تاآن که از آن جا خارج شدند .

برای فرج آقا اما زمان صلوات

بسم الله الرحمن الرحیم

in the name of god

اللهم عجل لولیک الفرج